به گزارش خبرنگار وسائل، مساله مشروعیت و مقبولیت حکومتها از گذشتههای دور برای حکومتهای باستانی نیز مطرح بوده است که به مرور بر حسب شرایط زمانی تغییراتی در اعمال آن صورت گرفته است.
هر یک از عوامل و دستاندرکاران اعم از شاهان، خلفا، سلاطین برای ثبات و دوام سلسلههای زمان خود به نحوی از طرق مختلف کوشش کردهاند به مقبولیت یا مشروعیت دست پیدا کنند.
این امر یا به صورت خشن و با اعمال زور و قدرت نظامی و با هدف قرار دادن نقاط ضعف اجتماع، و یا با کمک گرفتن از علما درباری، بزرگان فرق و نیز یاری جستن از مکاتب بشری و مکاتب الهی، با تعابیر گوناگون و استفاده از دیدگاههای دانشمندان مشهور و معروف، صورت میگرفته است و هنگامی که جامعه از پذیرش آنچه مورد نظر بزرگان جکومتها بوده طفره رفته، حکومتها برای خالی نمودن پتانسیل اجتماع، مردم و گروههای مختلف را به جنگهای مرزی خارجی اعزام نموده و مدت زمان بقا و تداوم حکومت خود را طولانیتر نموده که نمونههایی از آن در امپراطوری باستانی ایران، روم، چین و مصر و نیز سلاطین و خلفای اموی، عباسی، پادشاهان صفوی، افشار و قاجار در صفحات تاریخ مشهود است.
پایان نامه فرآیند مشروعیتسازی در حکومت اموی بقلم رضا ضحاکی راحت در دانشگاه باقرالعلوم برای اخذ درجه کارشناسی ارشد تدوین شده است.
در این تحقیق ابتدا نظر گذرایی به مفاهیم مشروعیت و اصول گوناگون مشروعیت در علوم سیاسی و دیدگاههای فقهای شیعه و اهل سنت به منشا پیدایش مشروعیت و تفاوتهای مشروعبت اولیه با مشروعیت ثانویه داشته است و بعد به انساب امویان و چگونگی پذیرش اسلام توسط این خاندان، روی کار آمدن اولین فرد از این خاندان به طریق تایید خلیفه دوم و سوم و مبارزه برای دستیابی به قدرت بعد از خلیفه سوم، به خونخواهی او در جهت مشروعیتآرایی و به چالش کشیدن دنیای اسلام، میپردازد.
این پایاننامه در چهار فصل و یک نتیجه گیری تدوین شده است. در فصل اول، نویسنده تاریخ و پیشینه امویان، تکاپوی نظامی و سیاسی معاویه، وضعیت اجتماعی، مذهبی دوران معاویه و نیز اقدامات معاویه در راستای مشروعیتسازی برای حکومت خود را مورد واکاوی قرار میدهد. در فصل دوم وضعیت سیاسی و مذهبی دوران عبدالملک و نیز تشکیلات اجتماعی در دوران عبدالملک مورد بررسی واقع میشود.
در فصل سوم نویسنده فرآیند مشروعیتسازی امویان در عهد عبدالملک تا پایان امویان را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت در فصل چهارم به مساله اختلاف درونی در خاندان بنی امیه و شکلگیری اعتراضات در مقابل آنها میپردازد.
روشن است که بنی امیه و بنی هاشم از عبد مناف به هم میرسد و دشمنی این خاندان از زمان امیه و عمویش هاشم شروع شده است و علاوه بر حسادتهای قدیمی بین این دو، به رسالت رسیدن حضرت محمد(ص) از خاندان هاشم بر آن افزود. تا اینکه اسلام گسترش یافته و خاندان بنیامیه بعد از فتح مکه ناچار به قبول اسلام شدند و دوباره بعد از جنگ صفین درگیریهای آنان از نو ظهور و بروز کرد.
به هر حال خاندان بنی امیه خلافت را ربودند و کنارهگیری امام حسن بعد از صلح با معاویه آغاز مرحله جدید تاریخ اسلام است که امویان سوار بر چرخه حکومت شدند و نظام جکومتی را به سلطنت تبدیل کردند. معاویه هیچ یک از شرایط صلح با امام حسن(ع) را عملی نکرد و در دوره او شیعیان بیشترین رنج و خسارت را متحمل شدند.
23 سال فراز و فرود زندگی پیامبر(ص) و جهاد آن حضرت در تثبیت اسلام و نیز مبارزه امام علی(ع) برای استقرار عدالت در دروان خلافتش را، معاویه به باد فراموشی سپرد و با تشدید جنگ روانی علیه امام حسن(ع) و هم چنین تفرقهافکنی، شایعه پراکنی، فتنهگری، ایجاد تزلزل و اغتشاش در میان کوفیان، افراد سپاه امام حسن (ع) را به خود جلب کرد.
هر چند بیشتر مسلمانان از جمله حجاز و عراق به عدم مشروعیت خلفای اموی واقف بودند اما تهدید و تطمیع و عدم توان مقابله با آنان مانع از آن بود که بتوانند در برابر سپاه شام بایستند. امویان برای مشروعیتیابی خلافت خود، خونخواهی عثمان را در ابتدا بهانه قرار دادند و بعد به جعل احادیث و روایات به نفع خاندان خود پرداختند و از نظریه مرجئه و جبرگرایی نیز در حصول به آرزوهای خود با مشایعت علمای درباری سود جستند. نزدیکی پایتخت امویان «دمشق»، به امپراطوری روم و نیز با موروثی کردن خلافت، باعث شد آنان به سلطنت کشیده شوند.
در هر حال امویان با وجود مشکلاتی که با آن روبرو بودند جکومت جدیدی را بنیان نهاده و از نخستین گامهای آنان در جهت تثبیت جایگاه خاندانی خود، ولایتعهدی بود و آن را هم از طریق انتصاب و وصایت خلیفه قبلی انجام دادند. این ولایتعهدی را معاویه شروع کرد و جهت مشروعیتبخشی به حکومت بعد از خود خواستار بیعت مسلمین با فرزندش یزید شد و آنانی که در موضع منفی با ولایت عهدی یزید بودند مورد تهدید و فشار قرار داد. قدرت و فطانت معاویه هر حرکتی را علیه نظام سلطنتی او در نطفه خفه میکرد.
در کل مواردی از قبیل کتمان فضائل امام علی(ع) توسط معاویه، جابجایی احادیث نبوی، استفاده از القاب و عناوین دینی، بهرهگیری از آیات قرآن، تبلیغات و جوسازی و نتیجتا استیلا با زور، بخشش، تطمیع، جذب معارضان و حذف مخالفان به هر طریقی، گسترش قلمرو از شرق به غرب، انباشت ثروت بروش تقلید از امپراطوری روم و ساسانی را به عنوان عوامل مشروعساز حکومت اموی میتوان نام برد و معاویه با زیرکی خاص زمینه را برای موروثی کردن خلافت فراهم کرد و معترضان به ولایتعهدی را با همان سیاست زیرکانه راضی و عدم رضایت برخی از آنان را با مکاری سرپوش نهاد./204/241/ح